دوستان خوبم در تاریخ 18/7/88 موفق به یک کوه پیمایی جنگلی در منطقه ی اپرت Opert شدند که عکس ها توسط دوست گرامیم آقای مجید دوست محمدی تهیه و ارسال گردیده
این منطقه در مازندران واقع می باشد و نزدیک به سواد کوه است، مختصات سواد کوه به شرح زیر می باشد:
طول و عرض جغرافیایی سواد کوه:
36°1'42"N
53°19'42"E
توضیحات کامل تر از دوست دیگرم آقای حسین باقری است که بدین ترتیب است:
"اين بار قرار بود بريم جنگل هاي منطقه "سواد كوه" . صبح چهار شنبه راه افتاديم ولي چون جاده هراز بسته بود و همه به سمت شمال راه افتاده بودند كلي توي ترافيك "جاده فروز کوه" گير كرديم و ماشين هم وسط راه خراب شد و در نهايت با ميني بوس تا "پل سفيد" رفتيم و از اونجا هم با نيسان تا "سنگِ ده" . ساعت 8 شب بود كه پياده روي توي جنگل رو شروع كرديم . هوا تاريك و خنك بود و سكوت جنگل فوق العاده ، رد نور چراغ هامون روي راه باريكي كه مي رفتيم ديدني . از كوه بالا مي رفتيم و اين باعث كندي سرعت و خستگي دوستان شد . يكي از دوستان تاب رفتن نداشت و من كوله اش رو برداشتم و با دو تا كوله سنگين و يه چادر و باري حدود 50 كيلو توي شيب 70 درجه بالا رفتيم . چون دير شده بود توي همون شيب و با كلي مكافات جا درست كرديم و نماز خونديم و بالاخره به بالاي كوه رسيديم . توي تاريكي شب بالاي سرمون پر از ستاره بود و روبرومون يه دشت صاف بود و چند تا كلبه روستايي.كه البته جزء استان سمنان بود و از اون طرف راه ماشين رو داشت ، دشتي به اسم "اوپٍرت" .
با چند تا از دوستان چادر زديم و ساعت از يك نيمه شب گذشته بود كه شام مختصري خورديم و بعد هم چاي و خوابيديم . به لطف كيسه خواب تا صبح راحت و گرم خوابيديم . بعد از صبحانه و كمي گشت در منطقه و بعد از صعود از كوهي به نام گاو گلو برگشتيم . دوباره ديدن راهي كه توي تاريكي شب اومده بوديم جالب بود . بالادست بعضي از درختها رو به خزان بودند و تغيير رنگ داشتند . خيلي دوست داشتم بعد از سالها يه شكم سير تمشك بخورم و براي فسقل هم بيارم ولي فصلش گذشته بود و جز چند تايي اون هم با مكافات پيدا نكرديم . توي راه ازگيل جنگلي و زالزالك وحشي خورديم و لذت برديم . با اينكه در مقايسه با ميوه هاي اهلي اندازه و مزه اين ميوه ها ناچيز بود ولي خوردنشون خالي از لطف نبود .
ظهر پايين كوه بوديم و بعد از خوردن نهار و كمي پياده روي توي جاده ، سوار ماشين شديم و برگشتيم . دوباره تا پل سفيد با نيسان و بعد هم با ميني بوس تا "شيرگاه" ، شب رو توي خونه برادر يكي از دوستان بيتوته كرديم و شام هم ديزي خورديم .
http://hosseinb.blogfa.com/post-60.aspx"